Saturday, March 28, 2009

Tuesday, March 24, 2009

هنوز هم هم



چیزی در توی ما ، جایی در میان ما یا لبه ای وجود ما تیز است که گاه گیرمی کند به گوشه ای نرم از چیزی یا کسی تا که پاره پاره اش کند ، خشی بیاندازد و ردی باقی بگذارد شاید رد شود و برود شاید هم لبه های تیزتر و گوشه های نرم تر بپیچاندمان به هم ، گیرمان بیاندازد ، آنقدرزمخت و تیز باشد که ساییده هم نشود ، شاید .

دیده اید حتمن که گوشه های نرم وجودمان هم به لبه های تیز روزگار گیر می کند و جر می خورد ، مثل اینجای ما که اکنون این گونه است ، اینجوری است که گیر می کنیم ، لنگر می اندازیم ، حواسمان هم پرت نمی شود که چه بد گیر کرده ایم ، حتی فکرش را هم نمی کردیم که ممکن است چه ساده اسیرشویم ، لبخند می زنیم و فراموش می کنیم .

اما چقدر؟ چند شب ؟

نه ما اصلن آمده ایم که گیر کنیم ، هر کسی به هر چیزی ، هر جایی به هر حسی ، بروید و بیشتر گیر کنید و باقی بمانید ، قید هنوزتان را بمالید و کش دهید ، به هر چیز و به هر کسی که گیر کرده اید ، ترکش نکنید .


Monday, March 23, 2009

Saturday, March 21, 2009

Thursday, March 19, 2009

Wednesday, March 18, 2009

چشم است و چشم است و چشم


------------------------------------
یک ) کسی اگر گم و گور شده و نیست به من چه
دو ) بزرگتر ببینید با کلیک
سه ) به مخاطبین عام : چشم ها کاملن خصوصیست