Thursday, July 10, 2014

+


یک روز از حمالی که مرا با ریکشایش می‌کشید پرسیدم: چرا حشیش می‌کشی؟ با چشمان کوچک و غمگینش که دیگر داشتند تیره می‌شدند، به من نگریست و پاسخ داد « زندگی، زندگی ارباب، سخت است ».

چین و ژاپن - 1935 - نیکوس کازانتزاکیس

+

در چین معمول‌ترین راه خودکشی دار زدن است؛ بعد نوبت به استعمال حشیش به مقدار زیاد و تیغ می‌رسد. هرکس مرتکب خودکشی می‌شود، برای آنکه مطمئن شود مرگش دشمنش را نابود خواهد کرد، دلایل خودکشی‌اش را بر روی بدنش می‌نویسد و مسئول مرگ خود را معرفی می‌کند. بدینگونه چینی‌ها همیشه می‌ترسند که مبادا برای تقاص گرفتن، دست به خودکشی بزنی. یک شب شخصی یک روستایی را غارت کرد، کیسه پولش را برداشت و رفت. روستایی فریاد زد به من رحم کن، کیسه پولم را برگردان، اما دزد تندتر دوید. روستایی دوباره فریاد زد به من رحم کن، اگر پولم را ندهی خودم را می‌کشم ! دزد ترسید و بی‌درنگ کیسه پول را به روستایی برگرداند.

چین و ژاپن - 1935 - نیکوس کازانتزاکیس

+

گیشاهای ژاپنی در اوج لذت جنسی بر روی مرد خم می‌شوند گویی که مریض است و می‌خواهند درمانش کنند یا کودکی گریان است و آغوش می‌گشایند تا نوازشش کنند. زن چینی اما بر روی مرد خم می‌شود گویی که دشمنی کشنده است که در جنگ اسیر شده و می‌داند که رحمی در کار نیست.

چین و ژاپن - 1935 - نیکوس کازانتزاکیس

Sunday, July 6, 2014

+

امروز از خیابان می‌گذشتم که زنی را دیدم با مویی لخت که روی بام خانه زوزه می‌کشید و خیابان را دشنام می‌داد. این نوعی جنون است که به سراغ زنان چینی می‌آید. آنها آرام و مطیع‌اند، کار می‌کنند، می‌شویند، شپش می‌گیرند، می‌پزند، در قایق‌ها پارو و سکان را نگه می‌دارند، در مزارع شخم می‌زنند و می‌کارند و درو می‌کنند. اما ناگهان به جنونی شبیه هاری دچار می‌شوند. سالها خشم در دلشان انبار می‌شود، اما ناگهان سرریز می‌کند. آنگاه به بالای بام‌ها می‌روند و خیابان‌ها را دشنام می‌دهند.
ملکه امپراتور لو در سال 190 قبل از میلاد، زنی خوب و آرام بود. ناگهان روزی دچار این دیوانگی شد. دست و پای تسه، ندیمه شاه را برید. آنگاه چشمهایش را در آورد، گوشهایش را برید، سرب مذاب به حلقش ریخت و او را درون فاضلابی انداخت و بالاخره چون باز به خشمش غالب نیامده بود بالای بام قصر رفت و خیابان را به دشنام گرفت.

چین و ژاپن - 1935 - نیکوس کازانتزاکیس 

+

معیارهای چینی یک زن زیبا چیست؟ دماغی ظریف، ابروان نازک و بلند همچون نقش کوه‌های دوردست، چشمان کوچک و شفاف همچون آب به هنگام خزان. محبوب‌ترین خصوصیت زن چینی، گودی روی گونه است که آن را گود شراب می‌نامند و سرخی روی گونه که آنرا گل هستی می‌گویند. اما آنچه چینی‌ها را دیوانه می‌کند، پای زن است. عمیق‌ترین منبع لذت آنها از پا سرچشمه می‌گیرد. آتشی‌ترین خواهش شهوانی چینی‌ها در پای زن متمرکز است و پا هرچقدر کوچکتر کشش آن بیشتر. مبلغان مسیحی در چین از پیروانشان سوال معمول آیا به وسوسه افتاده ای را نمی‌پرسند، می‌پرسند آیا پای زنی را دیده ای؟
از این روست که قرنها پیش، زنان به تمنای خوش آمد مردان به محکم پیچیدن پاهاشان در کودکی پرداخته اند تا از رشد آن جلوگیری کنند. وقتی نخستین بار این پاهای ناساز را دیدم، آن نفرتی را احساس کردم که بدن ناساز انسان همیشه برمی‌انگیزد و وقتی زنان با دستهای باز اندکی افتان و خیزان و خمیده به جلو راه می‌رفتند، احساس می‌کردی حالاست که بیافتد. احساس ناراحتی کردم و چشم برگرداندم. اما کم کم افسون تاریک و شگفتشان مرا به خود کشید. نه تنها نگاهم بر پای ناسازشان افتاد بل به راه رفتن سست و کودکانه‌شان. وقتی زن چینی افتان و خیزان، با دستهای باز راه می‌رود، تمامی رفتار، ندانم کاری، تردید و وقارش را نشان می‌دهد. آنچه در یک زن، پیش از هرچیز مرد قوی را جذب می‌کند، ضعف، بی اطمینانی و لرزش اوست و چنین مردی حتی از بدشکلی و ناسازی کوچکی در اندام زن لذتی نامرسوم می‌برد. این همه را چینی‌ها از طریق حکمتی دست نایافتنی با ناسازکردن غیرطبیعی پای زنان دریافته اند.

چین و ژاپن - 1935 - نیکوس کازانتزاکیس