Thursday, November 29, 2012

چشمان همیشه گشنه - 30

1. از ابتدای تمدن بشر تا به امروز کیمیاگران در تلاشی بی‌سرانجام برای ساخت اکسیر جوانی بوده‌اند. چیزی که هیچوقت ساخته نشد، به ناچار به دنبال کاهش غم و اندوه رفتند. مخدرها و خوشحال‌کننده‌ها ساخته شدند، اما اینها فقط آدمها را خوشحال می‌کردند و چیزی از غمشان کم نمی‌کردند. کیمیاگران پی‌بردند که غم، نبود شادی نیست و شادی زایل کننده غم نمی‌تواند باشد. پس به ناچار به دنبال داروی غم‌ربایی رفتند ولی در این راه تنها توانستند غم‌کاهی کنند، غم‌ها بزرگتر از آن بودند که ربوده شوند. مرور تاریخ غم و مبارزه نوع بشر با آن، نشان می‌دهد فراموشی تنها راه ربودن غم است. دوای درد بشر داروی فراموشیست. دوایی برای پاک کردن صورت سوال. چیزی برای خوردن و فراموش کردن. فراموش کردن از دست رفته‌ها، از دست داده‌ها. شُله غذای فراموشیست.

2. شله به ضم شین که بی‌اصرار بر عین ناپیدای میانی باید خوانده شود، آشی مخصوص است که در مشهد به وقت عزا طبخ می‌شود. برای مشهدی‌ها، شله یادآور عزاست، چه امام حسین باشد چه غم از دست دادن عزیزی نزدیک. شله غذای غم است، مزه‌دار و چرب و پرگوشت. شله آش است و خانواده آشها عمومن سنتی و کهنه اند، شله هم کهنه و قدیمی است و باید هم کهنه و قدیمی باشد تا دوای دردهای کهنه شود.

3. بسیار کم و دور اند رستورانهایی که شله می‌پزند. در مشهد عمومن شما به صرف شله دعوت می‌شوید تا در غمی ناپیدا و اغلب درک نشده، شریک باشید. شله خریدنی نیست، شله سهم آدمهاست. شله غذای هوس نیست، غذای هرلحظه‌ای نیست، غذای درد و غم است. غمِ خون، غمِ مرگ، غم دردهای کهنه و دقیقن برای همین است که شله را با قیمه تزئین می‌کنند، قیمه‌ای به قرمزی خون.

4. شله ادویه فراوان دارد تا طعم بدهد و غم بگیرد. شله را با کوکای سرد سرو می‌کنند، البته در واقع سرو نمی‌کنند، دست به دست می کنند. سرو لغتی نیست که به شله بچسبد. سرو کردن اتوکشیدگی دارد و این با شله ابدن میانه‌ای ندارد. در شهر مشهد از غم که خسته می‌شوند، شله می‌دهند، شله می‌خورند. می‌خورند و فراموش می‌کنند. چیزی که برای فراموشی ساخته شده، باید طعم فراوان داشته باشد، باید مقوی، پرگوشت و سنگین باشد، باید کار زیادی برده باشد. باید که ساده نباشد.

5. سعی نکنید شله بسازید، حتی اگر رسپی مناسب و دقیقی داشته باشید. شله چیزی نیست که در یک قابلمه ساخته شود. شله دیگ می‌خواهد، یک دیگ بزرگ، چون غمهای ما بزرگ اند. ساختن شله در ظرف کوچک مثل تلاش برای خاموش کردن جنگلی در آتش با فنجانی آب است. جنگلها که آتش می‌گیرند، آب و یخ و گازکربنیک بی‌فایده اند، تنها راه جلوگیری از سرایت آتش، قطع درختان است. درختها را قطع می‌کنند تا آتش سرایت نکند. شله هم گوسفند قربانی می‌خواهد، حبوبات نذری می‌خواهد. شله آشیست که از دل برمی‌آید و لاجرم بر دل می‌نشیند. بازهم اصرار دارم سعی نکنید شله بپزید چون بی‌مزه می‌شود. اگر ساختید، غم بزرگ داشته باشید تا شله‌تان جان بگیرد و پرمزه شود.

6. طبخ شله مطابق دستور مرحوم مغفور حاج سید جعفر علیزاده که خدایش بیامرزد.

صورت اجناس برای طبخ شله به قدر ده نفر:
بلغور گندم 400 گرم
برنج 500 گرم
نخود 250 گرم
لوبیا قرمز 250 گرم
لوبیا سفید 250 گرم
ماش 250 گرم
گوشت 1 کیلوگرم یا بیشتر [جهت طبخ قیمه برای هر 10 نفر 50 گرم گوشت برداشته شود]
لپه جهت قیمه 150 گرم
رب جهت قیمه به مقدار لازم

ادویه‌جات لازم:
جوز بویا 1 دانه
ریشه جوز 100 گرم
دارچین 50 گرم
زنجبیل 50 گرم
میخک 30 گرم
فلفل سیاه یا قرمز 150 گرم [ در صورت استفاده از فلفل قرمز تند مزه خواهد شد ]

دستور طبخآبگوشت بسازید. گوشت و تمامی حبوبات را به غیر از برنج و گندم در ظرف بریزید و بگذارید آبگوشتتان جا بی‌افتد. چند ساعتی وقت لازم دارد و البته نمک و فلفل به میزان لازم جدا از ادویه‌جات اشاره شده. آبگوشت پرمزه را از روی آتش برگیرید و گوشتهایش را ریش‌ریش کنید. این عمل در مقیاس بزرگ با دست انجام می‌شود، اما در مقیاس کوچک می‌شود از گوشت‌کوب استفاده کرد. فراموش نکنید حبوبات پخته شده را له نکنید، له شدن حبوبات بماند برای مرحله اصلی. گوشت‌ها را که بخوبی پریشان کردید. برنج و گندم از قبل بخوبی پخته و له شده را اضافه کنید و بگذارید با گوشت و حبوبات آمیخته شده غلظت آش را تأمین کند. آب، اینکه چقدر آب لازم دارید، اینکه چقدر لازم است تا بجوشد، فوت و فن شله پزی است که نه من می‌دانم و نه شما، ولی توصیه شده آب اگر هم زیاد باشد مشکلی پیش نمی آید. در این لحظه باید قابلمه‌ای داشته باشید محتوی حبوبات نیمه سالم، برنج و گندم لعاب کرده و گوشتهای پر پر شده. چمبه بزنید. چمبه به ضم چه اصطلاحی مشهدی برای هم زدن و له کردن توأم است. کفگیر چوبی داشته باشید و محتویات قابلمه را با آتشی ملایم آنقدر برهم بزنید تا همه چیز له شود، فرصت کافی بدهید تا شله با خودش هم‌مزه‌گی کند. نه تنها باید حبوبات له و خرد بشوند، بلکه نباید چیزی از گوشتهای ریش‌شده نیز باقی بماند و این موضوع دقیقن همان چیزی است که به شله مفهومی فراتر از یک آش معمولی می‌دهد. برای شله بهتر باید کار بیشتری انجام شود، کار یعنی همین چمبه زدن. شله هرچه پرکارتر خوشمزه‌تر و بهتر. هم زدن و له کردن را تا حد ممکن با اصرار فراوان انجام دهید تا شله قوام بیاید و یکدست شود، سپس ادویه‌جات از قبل آسیاب شده را اضافه کنید و با آتش بسیار کم بگذارید تا دم بکشد. بله، واقعن مثل پلو باید شله را بگذارید تا دم بکشد و این دم کشیدن لاقل 2 الی 3 ساعت به طول باید بی‌انجامد. شله اگر با آتش چوب پخته شود به رسم شله‌پزها به وقت دم کردن، روی درب دیگ هم ذغال برافروخته می‌گذارند. به اندازه کافی که دم کشید، یک دور دیگر شله را هم می‌زنند و آنگاه شله آماده است.

7. جهت طبخ قیمه، مقدار گوشت مورد نظر را قیمه‌قیمه کرده و با همان چربی خودش مختصری تفت بدهید و سپس با لپه خیس شده از قبل بجوشانید. این قیمه پیازداغ نمی‌خواهد، اما رب جهت سرخی رنگش لازم دارد. رب را از آخر، بعد از پختن گوشت و لپه اضافه کنید.

8. یادتان باشد اگر شله‌تان قرمز شد از زیادی دارچین است و اگر سیاه شد از زیادی میخک.

9. شله بخورید، به سلامتی جمیع غمهای موجود در دو عالم.

Wednesday, November 14, 2012

شعار هفته - سی‌و‌چهارم

چای اول بی‌فایدست

Tuesday, November 13, 2012

چشمان همیشه گشنه - 29 - نسخه برزیلی


با خواندن این متن شاید نفهمید که چرا فوتبال برزیل در دنیا اول است، اما خواهید فهمید که چرا سال‌هاست که توانسته در دنیا اول باقی بماند. قهرمانی مدام فوتبال برزیل در طی سال‌های متمادی ریشه در غذا و سفره برزیلی دارد. این واقعیتی‌ست که سال‌ها توانسته فوتبال برزیل را در اوج نگه دارد. 

برزیل یکصد و هشتاد میلیون نفر جمعیت دارد و از ما خیلی دور است. ترکیه و چین و اروپا نیست، اینطور جا ها را نمی‌شود به سادگی رفت و یک قاره و یک اقیانوس و کلی دریا فاصله است بین ما و برزیل. در نیمکره‌ای دیگر واقع شده و تابستان‌اش زمستان ماست و برعکس. با این حال تصور کنید با تمام این دوری و اختلافات عجیب و زیاد، فرصتی پیش آمده تا برزیل را از نزدیک ببینید. به جز دیدنی‌ها و خریدنی‌ها، ملموس‌ترین وجه یک سفر برای شما خوردنی‌هایش خواهد بود. چشیدن طعم لذیذ و جدید غذای برزیلی که برای ما ایرانی‌ها بسیار غریب و کمی دست نیافتنی است. 

چشیدن طعم غذای برزیل یا هر جای دیگر، درست مثل این می‌‍ماند که سفره‌تان را در برزیل پهن کرده باشید، انگار که دارید در خیابان‌های سائوپولو قدم می‌زنید و از دست‌فروش‌های خیابانی فلافل برزیلی می‌‍خرید و یا هوس می‌کنید تا در یکی از شیک‌ترین رستوران‌های شهر سوشی بخورید. چشیدن طعم غذای برزیلی می‌تواند به سادگی در منزل خودتان و با کمترین امکانات، با تکرار خط به خط دستور پخت یکی از معروف‌ترین و محبوب‌ترین غذاهای برزیل اتفاق ‌افتد. در این صورت به جای سفر به برزیل، کشوری در آنسوی اقیانوسها، برزیل را پیش خود آورده‌اید. طعم برزیل طعم آمازون و مزارع قهوه است و گستردگی تنوع غذایی‌اش به گستردگی جغرافیای پهن و سبزش است. 



وعده‌های روزمره 

صبحانه: در تمام نقاط برزیل با آن همه گستردگی و تنوع جغرافیایی، صبحانه اصولاً وعده‌ای چرب و لذیذ است. گوشت بریان‌شده، ساندویچ پنیر، نان و کره، سوسیس مارتادلا، بوقلمون دودی با پنیر، عسل و مربا و نوشیدنی‌های صبحگاهی رایج مثل قهوه و آب‌میوه، شکلات داغ و چای شیرین انتخاب رایج اغلب برزیلی‌ها برای وعده صبحانه است. البته طبیعی و واضح است که نوشیدن قهوه در برزیل درست مثل خوردن کباب در بازار تهران است، همان‌قدر محلی و درک شدنی. 

ناهار: اصلی‌ترین وعده غذایی در اکثر نقاط دنیا غذای ظهر یا ناهار است. با اینکه فاصله مکانی و فرهنگی زیادی که بین کشور ما و برزیل وجود دارد اما ناهار برزیلی هم مثل ناهار ما ایرانی‌ها، بخش اصلی‌اش را برنج تشکیل داده. منتها برنجی که اغلب با سبزیجات خشک و انواع مواد پروتئینی طبخ می‌شود. همچنین انواع پاستا نیز سال‌هاست که در وعده ناهار برزیلی جای محکمی برای خودش پیدا کرده است، درست مثل ماکارونی خودمان که مدتهاست جز جدایی ناپذیر سفره غذایی ما شده است. 

شام: در برزیل هم مثل اغلب نقاط دنیا، وعده شام را مجموعه‌ای از انواع سالاد و سوپ و غذاهای سبک تشکیل داده است. همچنین استفاده از باقی‌مانده وعده ناهار نیز به عنوان شام در جمع خانوادگی نیز امری رایج است. واقعیت این است که نمی‌شود مرز‌بندی درستی بین غذای شام و ناهار پیدا کرد، با این حال انواع همبرگر، پیتزا و هات‌داگ انتخاب برزیلی‌ها برای وعده شام است. 

با کنار هم قرار دادن تمام وعده‌هایی چیزی که در بین آنها مشخصاً به چشم می‌آید این است که مردم برزیل در تمامی وعده‌های غذایی‌شان به مقدار زیادی از انواع گوشت و مواد پروتئینی استفاده می‌کنند. 



ذائقه‌های محلی 

از جنوب تا شمال برزیل، ذائقه‌های غذایی متفاوتی وجود دارند. در جنوب برزیل خوراک‌هایی از جنس ذرت و گوشت، غلات و مرغ، مرسوم اند. همچنین در این مناطق مصرف انواع پنیر محلی جا افتاده و کهنه بسیار رایج است. Feijoada یا همان تاس‌کباب گوشت و لوبیا، نوعی غذای اصیل برزیلی است که در فرهنگ برزیل انتخاب اول برای ناهار روز شنبه است، همان جمعه‌ی تعطیل خودمان. Picadinho نیز نوعی غذای طبخ شده با گوشت قیمه شده است که در این مناطق مصرف می‌شود. البته از همه مهم‌تر، لوبیا پلو است که از محبوب‌ترین غذاهای این نواحی است. با این حال در مناطقی از جنوب برزیل مثل سائوپائولو که به علت گذر فرهنگ‌ها و اقوام مختلف، بیش از سایر نقاط تحت تأثیر تمدن غرب قرار گرفته، ذائقه آلمانی و ایتالیایی بسیار مرسوم و محبوب شده است، به طوری که در این شهر مصرف انواع پیتزا، سوسیس و همبرگر بسیار رایج بوده و حتی سوشی هم مدت‌هاست که محبوب شده. 

در شمال برزیل اما غذاها همچنان محلی و دست نخورده باقی مانده‌اند. موکوئکا نوعی تاس کباب با قدمت سیصد ساله است که از موجودات دریایی تهیه می‌شود و امروزه نیز همچنان به همان سبک سنتی طبخ و خورده می‌شود. برای طبخ موکوئکا، ماهی را با سیر و پیاز، گشنیز و گوجه‌فرنگی و فلفل، بدون آب مخلوط کرده و به آهستگی و مدت طولانی طبخ می‌کنند. این غذا بسته به نواحی مختلف، مواد تشکیل‌دهنده‌اش فرق دارد، برخی شیر نارگیل و برخی خرچنگ و میگو و یا از روغن نخل به‌جای روغن زیتون در آن استفاده می‌کنند. البته ویژگی مشترک همگی همه آن‌ها این است که با برنج سرو می‌شوند. 



معروف‌ترین و محبوب ترین 

تصور کنید کشوری وجود داشته باشد که اغلب مردمش عاشق لوبیا پلو باشند. لوبیا پلو، چلوکباب برزیل است. لوبیا پلوی برزیلی با نوعی لوبیای سیاه، که مخصوص آمریکای لاتین و در واقع محصول آنطرف کره زمین است پخته می‌شود و بسته به دلخواه آشپز، از روغن گیاهی یا حیوانی در طبخ آن استفاده می‌شود. 

با شنیدن نام برزیل، پس از فوتبال و جنگل‌های آمازون، اولین ایده‌ای که به ذهن من و شما می‌رسد، قهوه است. برزیل به تنهایی تأمین کننده یک سوم کل قهوه مصرفی در دنیاست پس باید مصرف قهوه هم مثل تولید آن، در این کشور بالا باشد. با این حال برزیل با مصرف 5 کیلوگرم قهوه برای هر نفر در یک سال در مقام پانزدهم مصرف‌کنندگان در دنیا ایستاده است. شکلات و کاکائو اما بر خلاف تصور عموم جایگاه ثابتی در وعده‌های اصلی غذایی برزیلی نداشته و به جز استفاده در انواع دسر و کیک استفاده عمومی دیگری ندارد. با این حال می‌توانید در تجربه‌ای خانگی، شکلات داغ برزیلی درست کنید. بدین صورت که بعد از تهیه شکلات‌داغ معمولی که در واقع ترکیب پودر کاکائو / شکر و به میزان مساوی آب و شیر داغ است، به هر فنجان، به اندازه یک چهارم قاشق چای‌خوری پودر وانیل و به همین میزان دارچین سائیده‌شده نیز اضافه ‌کنید تا شکلات داغ اصیل برزیلی را تجربه کرده باشید. 

آکاراجه Acarajé غذایی عجیب از جنس لوبیای چشم‌بلبلی است، لوبیای پخته را با مشقت و سختی فراوان پوست می‌گیرند و خمیر می‌کنند سپس خمیر را به صورت کوفته قلقلی در روغن سرخ کرده و به همراه ادویه‌جات و چاشنی‌های دلخواه، سالاد و سس‌های متنوع سرو می‌کنند. البته از میگو و سبزیجات هم برای ساخت این کوفته قلقلی‌های سرخ شده استفاده می‌شود. در مورد این غذا باید به این نکته اشاره کرد که ذات این غذا خیابانی است، در خیابان آماده شده و همان جا هم خورده می‌شود. چیزی مثل فلافل خودمان. 

واتاپا Vatapá نوعی خوراک ترکیبی از نان و شیرنارگیل است که با میگو، بادام زمینی و یا انواع گوشت‌های سفید طبخ می‌شود. این غذا در شمال برزیل با همان Acarajé خورده شده و بسیار مطبوع و دلخواه مردم آن نواحی است. 



ادویه‌جات و چاشنی‌ها 

در کشور برزیل نیز مانند هر جای دیگری، از ادویه‌ و چاشنی‌های رایج استفاده می‌شود. با این حال، چاشنی‌ها و ادویه‌‌ها مورد استفاده در آشپزخانه برزیلی، به شدت وابسته به گیاهان و مواد بومی هر منطقه است، به طوری که از شمال تا جنوب و یا از غرب تا شرق، چاشنی‌های مورد استفاده بسیار متفاوت‌اند. آویشن، گشنیز، پونه، زیتون، شیرنارگیل، روغن بادام و انواع فلفل‌ از عمده‌ترین چاشنی‌ها و ادویه‌های این سرزمین است. 

آشپزی سنتی برزیلی ادعا دارد که اگر گوشت بوقلمون را با تخم‌مرغ آب‌پز، پیاز و زیتون، کشمش و میگوی خشک شده، فلفل و مغز نخل مخلوط کرده و طبخ کنید آنگاه لزوماً باید از زیره سبز برای مزه‌دار کردن این غذا استفاده کرد. زیره سبز ادویه‌ای محبوب در برزیل برای طبخ انواع گوشت است. 

در مورد چاشنی‌های این سرزمین می‌توان گفت که آشپزهای برزیلی از زمان استعمار اسپانیا تا به امروز، آموخته‌اند که غذاهای دریایی‌شان را در سرکه، گوجه‌فرنگی، سیر، فلفل دلمه‌ای و پیاز بخوابانند، ترکیبی معجزه آسا با قدرت طعم‌دهندگی و طعم‌گیرندگی بالا برای آماده سازی ماهی‌ها و به طور کل تمام انواع غذاهای دریایی، ترکیبی که ریشه‌اش در تمدن‌های شمال آفریقاست.

[ هیچ‌وقت چاپ نشده ]

Monday, November 12, 2012

شعار هفته - سی‌و‌سوم

قبل از خواستن فکر نکنید.‏

Thursday, November 8, 2012

شعار هفته - سی‌ودوم

چت با چت فرق دارد اگر بدانید که مخاطب فقط پنج کیلومتر آنطرف‌تر است

Tuesday, November 6, 2012

شعار هفته - سی‌ویکم

طی نکنید که رد نمی‌شوید

شعار هفته - سی‌ام

به خودتان آسیب بزنید، قبل از آنکه به شما آسیبی برسد.