Thursday, August 30, 2012

چشمان همیشه گشنه - 22


اینروزها وقتی رستوران می‌روید، منوی غذا را که برایتان می‌آورند، در بین آن همه کباب و مرغ و ماهی و چیزهای فرنگی، عبارت چلوکباب کوبیده را کمتر می‌بینید. این ایرانی‌ترین غذا روز به روز دارد مهجورتر می‌شود، مقصر هم رستوراندارها و مشخصن، منو نویسهای آنها اند. اغلب حتی اسمش را هم عوض کرده اند، گذاشته اند کباب لقمه. دیگر چلوکباب کوبیده محبوبیتی ندارد، انتخاب اول هر ایرانی نیست. اما رستورانهایی که هنوز منوهای کوبیده‌دار دارند، آنهایی که مشخصن نوشته اند چلوکباب کوبیده، بالاخص آنهایی که با فونت نستعلیق هم نوشته اند، از همه بهتر اند. مهم نیست کیفیت کباب چطور باشد، چقدر گوشت داشته باشد و یا چقدر پیاز و پودر نان خشک، مهم این است که نوشته باشد «چلوکباب کوبیده» و این عبارت ساده‌ای نیست، بلکه پر است از تأکید.

اشکال دیگری هم که بر منوی رستورانها وارد است، این است که مشتری رستوران غلط می‌کند کباب کوبیده بخورد، باید چلوکباب کوبیده بخورد. منو را باید طوری بنویسند که مشتری بداند که وقتی کوبیده انتخاب کرده، لازم نیست برنج را هم جدا سفارش بدهد. اشتباه نکنید، کباب کوبیده و نان و ریحان و گوجه و فیلان، مال کبابی است، نه چلوکبابی. کبابی‌ها کباب می‌دهند، ذات کباب را به مشتری عرضه می‌کنند، آنها دارند موازی چلوکبابی‌ها کار خودشان را می‌کنند. لذا هر رستورانی لزوماً چلوکبابی نیست اما تمامی چلوکبابی‌ها رستوران اند.

در نظر بگیرید، ظهر یک روز تعطیل مثل امروز، رفته اید نشسته اید وسط یک چلوکبابی خوب و محبوب و بی‌آنکه منو را از دست گارسون گرفته باشید، سفارش چلوکباب کوبیده داده اید. سفارش مخلفات دلخواه است اما یادتان باشد که بگوئید ماست موسیر هم بیاورند، پیاز هم قدری بیاورند. به کوکا و یخ هم اشاره کنید. حتی بگوئید برنجتان را زیادتر بیاورند چون شما سر ظهر عمومن خیلی گرسنه هستید. به کباب فکر کنید و بگذارید گشنگی کمی عذابتان بدهد. غذایتان که رسید سر میز، اول از همه کره را در زیر برنج‌های خشک و داغ پنهان کنید و تا آب شدنش، با حساسیت و دقت، کباب‌ها را سماق بزنید، فراوان هم بزنید. ماست موسیر‌تان را مزه‌مزه کرده و کوکا را باز کنید. همین یکی دو دقیقه برای آب شدن کره کافیست، سپس مخلوطشان کنید.

اتفاق قشنگی که در این لحظه می‌تواند بی‌افتد، این است که اگر برایتان زرده تخم‌مرغ نیاورده باشند، درب کیف خود را به آرامی باز کرده و یک عدد تخم‌مرغ از آن خارج کنید و پس از جدا کردن زرده و سفیده اش که با آن همه ظرف اضافه روی میز به آسانی میسر است، به برنج کره خورده‌تان، زرده تخم‌مرغ هم اضافه کنید. بدانید که این کار کاملن اخلاقی است، نه رستورانچی‌ها چپ چپ نگاهتان می‌کنند، نه میز بغلی، نه همراه رژیم گرفته‌تان. پس برنامه چلوکباب‌تان اگر چیده شد در آخرین لحظات از نزدیک‌ترین سوپرمارکت یک عدد تخم‌مرغ یدک خریده و به همراه داشته باشید. گیرم که خود رستوران هم زرده تخم‌مرغ بیاورد، ولی شما تخم‌مرغ خودتان را داشته باشید.

حرف اصلی پزشکان این است که در این روزگار سخت و بی‌ورزش، چرا باید آن همه کلسترول و چربی بخورید که فشار‌خون و کبد و قلب و فیلانتان مشکل پیدا کند. این یک حقیقت است که زرده تخم‌مرغ به اندازه یک قالب 250 گرمی کره، کلسترول دارد. منتها پزشکان نمی‌دانند که ما در طول روز چقدر وقت نداریم تا کلسترول بخوریم. آنها وعده‌های غذایی ما را به هفته و ماه تعمیم می‌دهند. آنها فکر می‌کنند هر روز یا فوقش خیلی واقع گرا باشند، روز در میان داریم تخم‌مرغ و گوشت و کره می‌خوریم، اما هیچ وقت اشاره ای به بیماری‌های روانی حاصل از نخوردن کره و تخم مرغ نمی‌کنند. تازه آمپول هم می‌زنند.

برنج‌های کره خورده‌ی زرده‌دار را کمی جابجا کنید تا نصف کباب هم در بشقاب جای بگیرد. سپس یک قاشق بزرگ ماست موسیر لبه بشقاب، ترجیحن نزدیک به یکی از دو سر آن نصفه کباب قرار بدهید. به طول دو سانت از کباب سماق خورده جدا کرده و به همراه برنج چرب شده با زرده و کره، قاشق بگیرید. لقمه اول خیلی مهم است، نباید ماست موسیر داشته باشد، گوجه داشته باشد، پیاز و سایر مخلفات داشته باشد. لقمه اول هر غذایی باید خودش باشد و خودش، چه ساندویچ باشد چه دیزی. از لقمه دوم به بعد اما با نوک قاشق کمی هم ماست موسیر در دهان بگذارید تا با کباب و برنج، آن داخل هم‌مزه‌گی کند و باور کنید که اصلن کار ناپسندی نیست وقتی که دهان پُرتان به قدر خوردن نوک قاشق ماست موسیر باز می‌کنید. مطمئن باشید که اگر آدمها را وقت غذا خوردن نگاه نکنید، هیچ کس شما را نگاه نمی‌کند. غذا خوردن دسته جمعی مثل هم‌تختی پیش روی جمع می‌ماند، لذتش را وقتی حس می‌کنید که خجالت چندانی بینتان نباشد.

شخصن علاقه چندانی به گوجه کبابی به همراه چلوکباب ندارم، گوجه‌ی کبابی مربوط به کباب و ریحان و نان است. گوجه خیس است و پر از مزه، اگر همراه با برنج کره خورده‌ی زرده‌دار و کباب خورده شود، طعم اصلی آنها را می‌پوشاند. کاری که ماست موسیر نمی‌کند، کاری که پیاز نمی‌کند، آنها می‌روند به سادگی در پشت صحنه طعم‌ها می‌نشینند و طعم‌های اصلی را پشتیبانی می‌کنند، در بعضی لقمه‌ها هم جسارت.

بهتر است رستوران یخ و لیوان بیاورد تا کوکا را در لیوان پر یخ بریزید و حین غذا کمی از آن بنوشید. این کار هم به گوارش بهتر کمک می‌کند هم تمام آن کلسترول‌های بی‌جا را می‌شورد و می‌برد پائین. همین که پائین رفت کافیست، واقعیت این است که وقتی حرف از چلوکباب است، دیگر هیچ چیز مهم نیست.

Wednesday, August 29, 2012

این آرش است که می‌ماند



آنها نمی‌روند، این مائیم که می‌مانیم. خارج رفتن به قصد غربت. فاصله خودش را دیر یا زود می‌اندازد.  آدمها نگه داشته نمی‌شوند، حتی با دست. فاصله‌ی کم حیف می‌شود و فاصله زیاد می‌سوزاند. دوری توضیح ندارد. دوری همنشینی چند جمله بی‌ربط است.

Friday, August 24, 2012

شعار هفته - دهم

تند نه ولی زود تصمیم بگیرید

Wednesday, August 22, 2012

شعار هفته - نهم

برای تعارفهای شبانه در زیر شلوارتان همیشه بیژامه پوشیده باشید، سبک و مخفی.‏

Sunday, August 19, 2012

چشمان همیشه گشنه - 21


همکار هندی پدر در سال 62 در ازای کمی زعفران و نبات دستور غذای مخصوصی را به پدر داد که به همراه فیل تا به امروز شده تنها تصور من از کشور هند. غذایی پر ادویه، تند و پُر‌مزه که با نان سرو می‌شود و البته در هیچ رستورانی نمی‌شود طعمش را چشید. دارم از کاری حرف می‌زنم، قرمه‌سبزی هندوستان. کاری، نه خورشت کاری و یا نه هر چیز کاری دار دیگری. کاری برای خانواده ما سی سال است که شده غذایی مطبوع و دلخواه که طعم هندوستان می‌دهد لذا دستور غذایی پیش رو یک سرمایه خانوادگی است و در عین حال جدی، واقعی و قابل اجرا. طرز تهیه کاری برای سه نفر آدم بزرگ به شرح زیر است:
 مواد لازم:
  1. مرغ: نصف مرغ
  2. سیب‌زمینی 2 عدد متوسط
  3. پیاز یک عدد نه خیلی بزرگ
  4. سیر چهار الی پنج حبه درشت
  5. ماست یک لیوان سر خالی
  6. آب لیمو یک چهارم لیوان
  7. گشنیز تازه ساطوری کمی به مقدار لازم
  8. ادویه جات شامل: زیره سبز و سیاه مخلوط یک قاشق چایخوری / دارچین و هل هر کدام نصف قاشق چایخوری / میخک دو عدد / زنجفیل: یک قاشق مرباخوری / فلفل سیاه و قرمز هر کدام یک قاشق چایخوری یا به قدر تحمل / زردچوبه یک قاشق غذاخوری
  9. پسته خام 50 عدد / بادام خام 30 الی 40 عدد / فندق خام 30 الی 40 عدد
ابتدا ادویه‌جات مذکور را به همراه آجیل‌ها توسط آسیاب برقی خرد و مخلوط کنید، سپس با پیاز و سیر نیز همین کار را بکنید، خرد و مخلوطشان کنید. مرغ را تکه تکه کرده و در قابلمه بی‌اندازید، سپس ادویه‌جات، آجیلها و پیاز و سیر را اضافه کنید. سیب‌زمینی ها را در قطع مکعب‌هایی به ابعاد 2سانت خرد کرده به همراه ماست به قابلمه اضافه کنید. حال باید به قدر پختن مرغها آب اضافه کنید و مواد را هم بزنید. سپس کمی از آبلیمو را اضافه کنید و زیر گاز را روشن کنید. یادتان باشد که بیشتر آبلیمو باشد برای آخر ماجرا چرا که ترشی عامل دیر‌پزی است. یک ربع آخر، هم باقی مانده آبلیمو را اضافه کنید هم گشنیزهای ساطوری شده را. غذا را تا رسیدن به غلظت زیاد از آتش برنگیرید و حداقل تا پختن مرغ و سیب‌زمینی صبر کنید، به احتساب من بیشتر از یک ساعت زمان مناسبی است اما باز هم پختگی و غلظتش را مدام مراقبت کنید.
با نان و داغ بخورید.

Friday, August 17, 2012

شعار هفته - هشتم

ریسک کنید قبل از اینکه مجبور شوید

+

رابطه که بلد نیستم ولی خوب دلم تنگ میشه

چشمان همیشه گشنه - 20


سالاد شیرازی ساده، زود حاضرشونده و متنوع است به طوری که از سالاد این خانه تا سالاد آن خانه دنیایی فرق است. اما سالاد شیرازی مرغوب باید چند ساعت در یخچال هم‌مزه‌گی کرده باشد و علاوه بر گوجه/خیار/پیاز نگینی شده، فلفل دلمه نگینی شده هم داشته باشد، نعنای خشک هم داشته باشد. مایع دربرگیرنده اش باید آبغوره‌ای به قدر اشباع کردن مواد باشد و کمی آب لیمو یا نارنج برای طعم دهندگی اش. آبغوره باشد، چراکه آبغوره ترشی متفاوتی دارد، ترشی‌اش تلخ و محدود است و مانند آبلیمو پلک زیرین چشمها را جمع نمی‌کند. روغن زیتون و فلفل سیاه هم برای مزه‌دار شدنش لازم دارد البته. سالاد شیرازی‌تان را با کتلت داغ و شل بخورید با چیزهای نان‌دار بخورید، با برنج نخورید، برنج برعکس نان مزه سالاد را در دهان گم می‌کند.

+


 ساعت دو نیم صبح، آسانسور جایی بین طبقه ششم و هفتم آسانسور ایستاد. صدای زنی آمد که داشت می‌گفت: طبقه‌ی .. ، طبقه‌ی ..، طبقه‌ی .. اگه گفتی چندم؟ تو آینه خودمو نگاه کردم و گفتم لابد شش و نیم. زن گفت درسته، صداش از سقف میومد. سرمو بالا کردم، از پشت سوراخهای هواکش صدای زن می‌آمد. دریچه سقف کنار رفت و سرش رو آورد لب بازشو و بهم گفت:
- کافه گالری پردیس سینمایی ملت هنوزم کار میکنه؟
+ آره خب باید هنوز هم باشه.
- من سه سال تو پله برقی منتهی به کافه کار می‌کردم. الان ولی استخدام شرکت اوتیس شدم، پارت تایم ساختمون به ساختمون در مراجعه ام.
+ چه جالب، من فکر می‌کردم این هم مثل ساعت گویای تلفنی، صدای ضبط شده است.
- هاه، نه. صدای ضبط شده گرون درمیاد واسه شرکت.
+ تو چقدر در ماه در میاری؟
- ممممـ .. بیا، این ده تومن رو بگیر و هروقت پائیز شد برو کافه گالری و مافن شکلاتی و چایی بخور، مافن شکلاتی داغ و مرغوب با تکه‌های شکلات آب شده و یک لیوان چایی دم کشیده در قوری.
+ تو خودت نمیای؟
- نع، کار دارم .. طبقه ی هفتم، دینگ دینگ ..

Thursday, August 16, 2012

چشمان همیشه گشنه - 19

طای دسته‌دار
کتلت دسته‌دار

چشمان همیشه گشنه - 18

جاده‌ی هراز
ماست و بادمجان هراز

Friday, August 10, 2012

شعار هفته - هفتم

نزدیکی خودش خوب نیست، ولی آخ از تب و تابش

Thursday, August 9, 2012

+


همه تو شکم اسب بودیم، شب حمله اما هرکار کردیم در باز نشد، ما هم کم نیاوردیم، موندیم تا آخرش. یه مدت بعد کم کم صدای بچه هم اومد، تو تاریکی بچه دار شده بودیم.

Monday, August 6, 2012

+



یک مرداد تهران بارانی بود

+

جمعیتو کنار بزنم برم تو قبر کنارش دراز بکشم و بگم برید، شماها برید، من خودم مراقبشم.‏

Saturday, August 4, 2012

شعار هفته ششم / نسخه ویژه ماه مبارک

وقتی شونشو نداری وارد رابطه نشو

شعار هفته ششم

با هیچ کاری نمی‌شود زندگی را روشن و پاک نگه داشت