Saturday, March 30, 2013

Thursday, March 28, 2013

Wednesday, March 27, 2013

Monday, March 25, 2013

شعار هفته - هفتاد و یکم

کلام شیرین در دهان شیرین است.

شعار هفته - هفتادم


تو منو یه طوریم می‌کنی.

شعار هفته - 69ام

بیشتر از آنکه به فکر آینده زندگی‌تان باشید، به بعدازظهر خالی‌تان فکر کنید. 

Sunday, March 24, 2013

شعار هفته - شصت و هشتم

بدتر از عشقهای دور و دست نیافتنی، عشق‌های نزدیک اند.

Saturday, March 23, 2013

من از شبها متنفرم - 01

اونشب تا خود صبح داشت واسم تعریف می‌کرد که اینا در اصل سه شب بودند، دیشب، امشب و هرشب که یکبار اونشب را در یک مهمانی دیده بودند و از آنجایی بهشون خیلی خوش گذشته بود، اونشب شده بود الگوی زندگیشون و در تلاشی نافرجام، هرسه آنها تا خود صبح سعی می‌کردند هرچه بیشتر به اونشب شبیه شوند. هرشب هم تنها بود هم با اینکه خیلی سعی می‌کرد مثل اونشب بشود اما هرشب نمی‌توانست و این موضوع را متاسفانه وقتی می‌فهمید که دیگر صبح شده بود. این داستان هرشب ادامه داشت تا یک شبی مثل امشب که دیشب بهش گفت: بی‌خیال مرد، تو نمی‌تونی مثل اونشب بشی. هرشب هم دلش شکست و مثل امشب شد. از اونطرف، امشب هم که دید هرشب خودش را باخته، ناامیدانه اونشب را فراموش کرد و به فرداشب فک کرد، زن روزهای ابری‌اش و مثل هرشب آنقدر در فکرش ماند تا صبحش دمید. دیشب ولی از آن دو کمی امیدوارتر بود، دیشب با خودش فکر می‌کرد خیلی شبیه اونشب بوده ولی واقعیت این بود که اصلن شبیه اونشب نبود، حتی یک ذره. منتها چون دیشب گذشته بود و کسی نبود که تکذیب یا تأییدش کند، در خیال اونشب باقی ماند و دیگر کسی از او یادی نکرد.

ارغوانم آنجاست - 11




Wednesday, March 20, 2013

شعار هفته - شصت و هفتم

امسال دیگه شک نکنید و بر بوس سوم اصرار داشته باشید.

شعار هفته - شصت و ششم

بجای اسمس سال نو، برای هم بوس بفرستید، بوس گویا تر از کلمات است.

Tuesday, March 19, 2013

شعار هفته - شصت و پنجم

امشب چارشنبه سوریه، بن لادنم باش.

Sunday, March 17, 2013

چشمان همیشه گشنه / رستوران چیپوتله





1. نژادپرستانه خواهد بود اگر سخن یکی از آن فلاسفه یونان باستان را تکرار کنیم و بگوئیم ارزش آدمها به غذایی است که می‌خورند، حتی اگر بگوئیم ارزش غذاها به آدمهایی است که آنها را می‌خورند. در روزگاری به سر می‌بریم که موج عدالت‌خواهی ما را هربار غرق می‌کند. محتوای نگارشی تولید که می‌شود، اگر یک بخشی از آن به فمینیست‌ها بر نخورد به گیاه‌خاران و همجنس‌بازها برمی‌خورد. اصلن همین همجنس‌باز که اینروزها باید با لغت همجنسگرا جایگزین شود به این علت است که همجنس‌بازی، هم‌وزن و هم‌معنی بچه‌بازی و خانم‌بازی خواهد بود که در عرف اجتماع مذموم و زشت تلقی می‌شود در حالی این داستان یک بازی نیست، یک گرایش است. تمایل و خواستن است، شوخی و بازی نیست، خیلی هم جدی و منطقیست. اما به نظر من بازی کردن و به بازی کشاندن یک همجنس، جدی‌تر از داشتن گرایش به همجنس است و تمایل را بیشتر نشان می‌دهد پس بنظرم استفاده از این لغت آنقدرها هم بد نیست، فرقش مثل فرق کون و باسن است. در عین حال من هم خوشحال می‌شوم اگر به من بگویند دگرجنس‌باز.

2. تنها ابزاری که با آن می‌شود در مورد کشوری غریب و دور، قضاوت کرد، غذای آن کشور است. لازم هم نیست همه‌ی انواع غذاهای یک کشور را بخورید و بچشید، تنها چشیدن یک نمونه کافیست برای قضاوت کردن در مورد آن کشور، بماند که چشیدن طعم یک مکان و نتیجه‌ی قضاوتش، یک امر کاملن نسبی بوده و هیچ مصداقی حتی برای برادرتان هم ندارد. اما با این حال به شما قدرت تصور می‌دهد و از وضعیت بی‌نظری خارج می‌شوید. قضاوت شخصی داشته باشید تا بتوانید از خوردن لذت ببرید، خیلی محکم از بادمجان متنفر باشید و لب به آشی که نمی‌دانید از چه درست شده نزنید، در واقع آدم باید با دهان خود صادق باشد. 

3. من از رستورانهای مکزیکی و همه آنهایی که غذای مکزیکی سرو می‌کنند متنفرم. چون رستوران چیپوتله خیابان کار و تجارت بغل شهر کتاب ونک، حالم را با ساندویچ مسخره اش بهم زد. تصور کنید برنج نیم‌پز و لوبیا لای ساندویچ‌تان باشد. ساندویچ چیپوتله‌ی مرغ شامل نان‌پیچی ساندویچ‌طور به ضخامت هفت سانت شامل مرغ و ژامبون است که با پنیر پیتزا به هم چسبیده اند، لوبیا و برنج و ذرت و یک سری اقلام مکزیکی دیگر هم دارد که داغ‌شده و در پوششی از ورق آلومینیومی تحویلتان می‌شود. این غذا و اغلب غذاهای مکزیکی، مخلوطی از مواد اولیه نامرغوب و ارزان قیمت اند که با ادویه پرمزه‌شده اند. واقعیت این است که غذای مکزیکی با آن ادویه فراوانش دارد پنهان کاری می‌کند تا نامرغوبی و بدفرم بودنش را بپوشاند، درست برعکس غذاهای هندی که بجا و مناسب از ادویه استفاده می‌کنند. این ساندویچ هم پر ادویه و مطابق طعم رایج در مکزیک، تند است و البته ابدن خوشمزه نیست و حتی به یکبار امتحان کردن هم نمی‌ارزد. تنها کاری که این ساندوچ می‌کند، دادن تصوری از حضور در مکزیک است که آن هم بعید می‌دانم صحیح باشد. در کنار این ساندویچ، برایتان نوعی بوریتو (اگر اشتباه نکنم) می‌آورند که شامل ظرفی حاوی تُرتیلا (فرآورده‌ای چیپس‌طور از ذرت) است که با پنیر پیتزا و ذرت داغ شده پوشیده شده و روی آن کاهو و خامه ترش به عنوان سس ریخته اند. رقت انگیز خواهد بود اگر بخشی از غذا به نرمی پنیر پیتزای آب شده باشد و بخشی دیگر خرده چیپسی سفت و دندان‌شکن (من از چیپس و پنیر هم متنفرم) و همه اینها اگر با کاهوی سرد و سس‌دار، همراه باشد، داستان را از این هم رقت انگیزتر می‌کند. 

4. مقصر اصلی جامعه است با این تصاویر مسخره ای که به ما داده. بچه‌بازی از دل همین جامعه درآورده شده تا ما نتوانیم به همجنسگرا بگوئیم همجنس‌باز و دقیقن همینها بودند که تصویر ما یا حداقل من یکی را از مکزیک مخدوش کردند. 

5. خیابان کار و تجارت احمقانه‌ترین جای دنیا برای غذا خوردن است. دو موردش را تجربه کرده و چشیده ام کما اینکه رستورانی که روبروی یک مرکز خرید شیک و پرمشتری احداث شده باشد، ابدن اهمیتی به کیفیت و طعم نمی‌دهد. عموم رستورانهای خوب در جایی قرار دارند که هیچ علتی جز حضور آن رستوران، شما را به آن مکان نمی‌کشاند. 

6. مکزیک، کیک مکزیکی هم دارد البته.

Saturday, March 16, 2013

شعار هفته - شصت و چهارم

بهترین شنبه‌ی سال، آخرین شنبه سال است.

+

برگرد

Tuesday, March 12, 2013

چشمان همیشه گشنه / رستوران شاد






1. از همان قدیم که مشهد فقط به حرمش بود، غیرمشهدی‌ها همیشه در حسرتی دور بودند که چرا مجاور نیستند و دستشان از حرم امام رضا کوتاه است، برای من که مشهدی‌ام، حسرتی از این جنس، تا به امروز درک نشده باقی مانده بود. از این به بعد حسرت مجاور نبودن با نقطه‌ای کوچک در دل شهر تهران، هر ظهر پیش از ناهار مرا خواهد کشت. ارغوان، این چه رازیست که هر ظهر ناهار با عزای دل ما می‌آید. 

2. آدرس حرمی تازه: تهران/ چهارراه لشکر / خیابان کمالی / کوچه یکم / رستوران شاد. 

3. رستوران شاد واقع در حوالی چهار راه لشکر تهران، یک رستوران نه خیلی قدیمی، نه خیلی شیک و نه خیلی عجیب است با این حال تفاوتهای مشخص و دلچسبی دارد که متمایزش می‌کند از هر رستوران دیگری. رستوران شلوغ است و سه گارسون برای حدود هشت میز در نظر گرفته شده اند. سالن رستوران شامل فضایی در دوپله‌گی پائین و نیم‌طبقه‌ای با سقف کوتاه در بالای آن است. از درب اصلی که وارد می‌شوید سمت راست‌تان، میز پیشخوان و آشپزخانه قرار گرفته و در سمت چپ، بعد از گرفتن یک بشقاب ته‌دیگ ضخیم و زعفرانی که با خورشت قرمه‌سبزی مزه‌دار شده، خواهید فهمید که میز و صندلیهای رستوران قرار گرفته اند. خوش‌آمدگویی چرب تر از این؟ 

4. بشقاب ته‌دیگ به دست، میزتان را انتخاب خواهید کرد و نرسیده به میزتان در جواب سوال گارسون که می‌پرسد «چی می‌خورید قربان»، سفارشتان را هم باید بدهید. در این مکان منویی در کار نیست، انتخاب غذا، بسته به حسی که قبل از ورود به رستوران در دل می‌پروراندید اتفاق خواهد افتاد و این بهترین و غریزی‌ترین سبک سفارش‌گیری در یک رستوران است. گرچه منوی کتابی شده، فرصت و دقت انتخاب به شما می‌دهد اما شاید شما را با چیزهایی روبرو کند که بر اساس لذتِ در لحظه‌ی شما نباشد، انتخاب از روی منو توسط مغز پس از تجزیه و تحلیل تصورات و مزه‌ها صورت می‌پذیرد، در واقع مواجه کردن با منویی سنگین و کامل با انتخابهایی هیجان انگیز و متنوع، گرچه امری لذت‌بخش و تصورآمیز است، اما در نهایت، سفارش غذا بر اساس هوس‌بازی مغزی خواهد بود نه تمایل شکمی. پس بگذارید شکم، سریع و مطمئن تصمیم بگیرد و غذایش را خودش انتخاب کند. چلوکباب کوبیده، سالاد، ماست موسیر و نوشابه. 

5. کمی که مشغول خوردن ته‌دیگ بشوید، حواستان به سمت آشپزخانه پرت خواهد شد. در این رستوران، آشپزخانه، بخشی از سالن اصلی بوده و بی هیچ دیوار و پرده‌ای در معرض دید مشتری است. سه دیگ بزرگ برنج در وسط و دور تا دور میزهای منقلی با کبابهای برسیخ. دو سرآشپز و یک کمک آشپز به کمک رستورانچی که مردی میانسال با موهای سفید است، مشغول سفارش‌گیری و تحویل غذا به مشتریان سالن و بیرون‌بر اند. تماشای پخت و پز غذا در فاصله ای کمتر از پنج متر در حالی که بخارات برنج و دود کباب به وضوح دیده می‌شوند مثل حضور در پشت صحنه یک فیلم است و چه شاینینگ کوبریک باشد چه خوردن چلوکباب کوبیده. 

6. برنج با کره ای در کناره، بعد از سالاد و ماست موسیر که به همراه نیمه پیازی بزرگ در بشقابی برایتان آورده شده، از راه می‌رسند و بعد از آن هم یک سیخ کباب کوبیده‌ی چاق و بریان که به طرز عجیبی خوشمزه به نظر می‌رسد. منطقی و قابل پذیرش است که همه‌ی غذا در رستورانی که با هدف سیرکردن تاسیس شده، برایتان یکجا آورده شود. تا کره در برنج آب شود، سالاد هم تمام شده و تکه‌ای از کباب سماق خورده. غذا خوش‌طعم و حتی فوق‌العاده خوش‌طعم است. نمی‌دانم و هرگز هم نخواهم دانست که خوشمزه‌ترین کوبیده دنیا در کجا ساخته می‌شود، اما این مکان، یعنی رستوران شاد، یکی از همان بهترین کباب کوبیده‌های دنیا را تحویلتان می‌دهد و بابتش هم پول کمی می‌گیرد، این رستوران ارزان، خوشمزه و بسیار تماشاییست.

شعار هفته - شصت و سوم

عشق و تنفر را در روابط اگر قبول دارید، در کنارش وضعیت خنثی رابطه را هم بپذیرید.

Sunday, March 10, 2013

شعار هفته - شصت و دوم

ریش خوبه، گرمه.

Saturday, March 9, 2013

چشمان همیشه گشنه / رستوران لوت و پوت





1. رستوران‌های ایتالیایی در ایران، فست‌فودهایی پیشرفته و شیک اند که در فضایی مدرن و دنج، با نوری ملایم و زرد، برایتان بهترین چیزها را سرو می‌کنند، از سرو قهوه و دسر بگیرید تا طبخ بهترین استیکهای آمریکایی. اینروزها، ایتالیایی بودن رستوران، عنوان درشت و دهان پرکنی است که بین رستوران و فست‌فود فرق ایجاد می‌کند و البته تفاوتی عمیق در طعم و مزه غذاها. کوچه سوم خیابان سرو شرقی را که کمی بالا بروید، سمت چپ‌تان رستوران ایتالیایی «لوت و پوت» را پیدا خواهید کرد. اسم غریبی دارد، عبارت «لوت و پوت» هم جایی در شعر مولوی آمده، هم گویا معنایی خاص در زبان ایتالیایی دارد. 

2. هشت میز کوچک با صندلی‌های لهستانی در یک طرف و مبل چرمی در طرف دیگرش سالن اصلی رستوران را پر کرده اند. سالنی که ارتباطش با آشپزخانه از طریق پنجره‌ای کوچک در نزدیکی درب ورودی برقرار شده و البته میز پیشخوان که در گوشه‌ای از سالن قرار دارد. دو طرف ستون اصلی سالن را قفسه‌های چوبی در برگرفته اند، قفسه‌های پر از کتاب، مجله و سُس و ادویه جات متخلف. همه رقم چاشنی از نمک دریایی درشتدانه تا تاباسکوهای عجیب در قفسه پیدا می‌شود. یکی از نکات مثبت این رستوران، همین قفسه سس و ادویه است، انگار که در آشپزخانه خودتان، درب کابینت ادویه‌جات را باز کرده باشید و بسته به نوع غذا، چند مدل سس و ادویه به دلخواه انتخاب کرده و سر میز گذاشته باشید. انتخاب دلخواه از قفسه چاشنی‌ها ایده معرکه ایست که رستورانچی با استفاده از آن شما را به خوبی در سرو غذا شریک می‌کند. 

3. از طرف میزبان پرتوجه و مهربانی که خوشخوراک بودن از چهره اش پیداست، منویی بی‌قیمت، چاپ شده بر شاسی چوبی تحویل گرفته می‌شود. منویی که ورق نخورد، تا نشود، مثل کتاب بسته نشود، منوی با اصالتی نیست. منو در قالب تکه کاغذی دست‌نویس خلق شد و به مرور زمان بهتر و مودبانه‌تر شد. کتابواره شدن منو، هویتی جدایی‎ناپذیر است که با دادن حس مطالعه و دقت به مشتری، قدرت انتخاب بهتری به او می‌دهد. منو پر است از پیتزا و پاستا، مرغ و ماهی با اسامی رایج در رستورانهای مشابه و در کنار همه اینها یک رقم استیک هم قرار گرفته، استیک خالی بی هیچ پسوند و پیشوندی. دو نوع غذا در دنیا وجود دارد که نباید در منو توضیح داده شود، اولی نیمرو و دیگری استیک. میزان شل بودگی نیمرو و مقدار پخت استیک باید بسته به دلخواه مشتری از وی سوال شده و بر غذا اعمال شود. رستورانی که استیک خوب طبخ می‌کند، رستورانی است که درک درستی از میزان خام بودگی گوشت استیک دارد و می‌فهمد که وقتی مشتری انتخابش، استیک آبدار است، دارد از چه مقدار خام بودگی حرف می‌زند. به پیشنهاد دو همراه که این رستوران را بخاطر استیکهایش انتخاب می‌کنند، برای شام استیک، سالاد و آبجو سفارش داده شد. 

4. سالاد فصل، یا همان کاهو / کلم / هویج خرده شد در بشقاب چینی به همراه سس فرانسوی که در سس‌دانی کوچکی ریخته شده، روی میز قرار گرفت. سالاد، معمولی و سس هم به اندازه و مناسب بود. سالاد که تمام شد، غذای اصلی هم آمد. بشقاب چینی سفید شامل استیک، با دورچینی از سبزیجات پخته شامل قارچ / فلفل / دلمه / کدو و در کنار آنها به قدر پنج سانتیمترِ طول از ذرتی آبپز شده. ذرت نرم و پرمزه بود، سبزیجات هم بسیار مطبوع و بجا در کنار استیک قرار گرفته بودند. واقعیت این است که همیشه همنشینی گوشتی‌ترین غذای دنیا و خوش‌طعم‌ترین ترکیب از سبزیجات عالم، آن هم با تفکیک کامل طعمها، مطبوع و لذیذ است. 

5. مواجه شدن با پانصد گرم گوشت ضخیم و داغ که به قدر یک کف دست، نیمه آبدار بریان شده است، هربار تجربه‌ای مجرد، از برانگیخته شدن جایی از ماست که مستقیم به فطرت و ذات ما متصل است. انگار عضوی هست در بدن ما که فقط در مقابل گوشت برانگیخته می‌شود. گوشتی‌بودن یا همان طعم گوشت، آنقدر منحصر بفرد است که دانشمندان علوم تغذیه، برایش طعمی جدید، مثل ترش و شیرین در نظر گرفته اند. گوشتی بودن طعم پنجم است و همانقدر که نمک سمبل شوری است، استیک سمبل طعم پنجم است. 

6. نمک بپاشید، فلفل سیاه خرد کنید و یا به دلخواه سس بزنید، سپس با چنگال گوشه استیک را بر کف بشقاب محکم نگه دارید و با کارد تکه‌ای به اندازه مناسب از استیک ببرید و با دقت به مقطع گوشت بریده شده نگاه کنید، دو لایه نازک و برشته شده در بالا و پائین، بدنه اصلی استیک را فرا گرفته و در میانه برش، قرمزی گوشت خام پیداست. قرمزی آبدار و کمی خام از لذیذترین بخش گوشت یک گوساله، گوساله فحش نیست، گوساله حرف تحبیب است. تکه بریده شده از استیک را بو کنید، بر گیاه‌خاری لعنت بفرستید، بر حال گیاهخاران لذت‌گریز بی‌پناه تاسف بخورید و لقمه را در دهان بگذارید.

7. سس استیک، سس گوشت است و بعضن قارچ که بهتر است در کنار استیک به طور جداگانه سرو شود. انتخاب با شماست، خوردن استیک با سس مخصوص مثل انتخاب خوردن قهوه است با شیر یا بدون شیر. همراه استیک شراب هم باید باشد، شراب اگر نبود آبجو بخورید یا دوغ، خوردن نوشابه با آنهمه قدرت شویندگی، برای استیک، اصلن لازم نیست، فروبردن متداوم تکه‌های آبدار و در عین حال برشته استیک، کار راحت و دلچسبیست، که بی‌نوشابه هم امکان پذیر است، امتحان کنید.


پ.ن. نمره ذکر شده در کادر ارغوانی بالای متن، از 10 و بر اساس امتیاز دهی به معیارهای مشخص و رایج سرو غذا در رستوران بدست آمده است.

Wednesday, March 6, 2013

شعار هفته - شصت و ىكم

زن ها بوي شامپوهايشان را مي دهند

Tuesday, March 5, 2013

شعار هفته - شصت‌م

معاشر زیاد داشته باشید، دوست کم.

Sunday, March 3, 2013

شعار هفته - پنجاه و نهم

بجای آدامس از آب‌نبات استفاده کنید، مکیدن از جویدن آرامش‌بخش‌تر است.

Friday, March 1, 2013

شعار هفته - پنجاه و هشتم

حسرت نوعی آدامس است.