1. از همان قدیم که مشهد فقط به حرمش بود، غیرمشهدیها همیشه در حسرتی دور بودند که چرا مجاور نیستند و دستشان از حرم امام رضا کوتاه است، برای من که مشهدیام، حسرتی از این جنس، تا به امروز درک نشده باقی مانده بود. از این به بعد حسرت مجاور نبودن با نقطهای کوچک در دل شهر تهران، هر ظهر پیش از ناهار مرا خواهد کشت. ارغوان، این چه رازیست که هر ظهر ناهار با عزای دل ما میآید.
2. آدرس حرمی تازه: تهران/ چهارراه لشکر / خیابان کمالی / کوچه یکم / رستوران شاد.
3. رستوران شاد واقع در حوالی چهار راه لشکر تهران، یک رستوران نه خیلی قدیمی، نه خیلی شیک و نه خیلی عجیب است با این حال تفاوتهای مشخص و دلچسبی دارد که متمایزش میکند از هر رستوران دیگری. رستوران شلوغ است و سه گارسون برای حدود هشت میز در نظر گرفته شده اند. سالن رستوران شامل فضایی در دوپلهگی پائین و نیمطبقهای با سقف کوتاه در بالای آن است. از درب اصلی که وارد میشوید سمت راستتان، میز پیشخوان و آشپزخانه قرار گرفته و در سمت چپ، بعد از گرفتن یک بشقاب تهدیگ ضخیم و زعفرانی که با خورشت قرمهسبزی مزهدار شده، خواهید فهمید که میز و صندلیهای رستوران قرار گرفته اند. خوشآمدگویی چرب تر از این؟
4. بشقاب تهدیگ به دست، میزتان را انتخاب خواهید کرد و نرسیده به میزتان در جواب سوال گارسون که میپرسد «چی میخورید قربان»، سفارشتان را هم باید بدهید. در این مکان منویی در کار نیست، انتخاب غذا، بسته به حسی که قبل از ورود به رستوران در دل میپروراندید اتفاق خواهد افتاد و این بهترین و غریزیترین سبک سفارشگیری در یک رستوران است. گرچه منوی کتابی شده، فرصت و دقت انتخاب به شما میدهد اما شاید شما را با چیزهایی روبرو کند که بر اساس لذتِ در لحظهی شما نباشد، انتخاب از روی منو توسط مغز پس از تجزیه و تحلیل تصورات و مزهها صورت میپذیرد، در واقع مواجه کردن با منویی سنگین و کامل با انتخابهایی هیجان انگیز و متنوع، گرچه امری لذتبخش و تصورآمیز است، اما در نهایت، سفارش غذا بر اساس هوسبازی مغزی خواهد بود نه تمایل شکمی. پس بگذارید شکم، سریع و مطمئن تصمیم بگیرد و غذایش را خودش انتخاب کند. چلوکباب کوبیده، سالاد، ماست موسیر و نوشابه.
5. کمی که مشغول خوردن تهدیگ بشوید، حواستان به سمت آشپزخانه پرت خواهد شد. در این رستوران، آشپزخانه، بخشی از سالن اصلی بوده و بی هیچ دیوار و پردهای در معرض دید مشتری است. سه دیگ بزرگ برنج در وسط و دور تا دور میزهای منقلی با کبابهای برسیخ. دو سرآشپز و یک کمک آشپز به کمک رستورانچی که مردی میانسال با موهای سفید است، مشغول سفارشگیری و تحویل غذا به مشتریان سالن و بیرونبر اند. تماشای پخت و پز غذا در فاصله ای کمتر از پنج متر در حالی که بخارات برنج و دود کباب به وضوح دیده میشوند مثل حضور در پشت صحنه یک فیلم است و چه شاینینگ کوبریک باشد چه خوردن چلوکباب کوبیده.
6. برنج با کره ای در کناره، بعد از سالاد و ماست موسیر که به همراه نیمه پیازی بزرگ در بشقابی برایتان آورده شده، از راه میرسند و بعد از آن هم یک سیخ کباب کوبیدهی چاق و بریان که به طرز عجیبی خوشمزه به نظر میرسد. منطقی و قابل پذیرش است که همهی غذا در رستورانی که با هدف سیرکردن تاسیس شده، برایتان یکجا آورده شود. تا کره در برنج آب شود، سالاد هم تمام شده و تکهای از کباب سماق خورده. غذا خوشطعم و حتی فوقالعاده خوشطعم است. نمیدانم و هرگز هم نخواهم دانست که خوشمزهترین کوبیده دنیا در کجا ساخته میشود، اما این مکان، یعنی رستوران شاد، یکی از همان بهترین کباب کوبیدههای دنیا را تحویلتان میدهد و بابتش هم پول کمی میگیرد، این رستوران ارزان، خوشمزه و بسیار تماشاییست.
dahanm ab ofatd
ReplyDeleteمستر جان
ReplyDeleteتخم مرغ یادت رفت
زرده تخم مرغ
انگار زیادی گشنه بودی
خدا بگم چکارت نکنه...پاشم شال و کلاه کنم ;-)
ReplyDelete