1. نژادپرستانه خواهد بود اگر سخن یکی از آن فلاسفه یونان باستان را تکرار کنیم و بگوئیم ارزش آدمها به غذایی است که میخورند، حتی اگر بگوئیم ارزش غذاها به آدمهایی است که آنها را میخورند. در روزگاری به سر میبریم که موج عدالتخواهی ما را هربار غرق میکند. محتوای نگارشی تولید که میشود، اگر یک بخشی از آن به فمینیستها بر نخورد به گیاهخاران و همجنسبازها برمیخورد. اصلن همین همجنسباز که اینروزها باید با لغت همجنسگرا جایگزین شود به این علت است که همجنسبازی، هموزن و هممعنی بچهبازی و خانمبازی خواهد بود که در عرف اجتماع مذموم و زشت تلقی میشود در حالی این داستان یک بازی نیست، یک گرایش است. تمایل و خواستن است، شوخی و بازی نیست، خیلی هم جدی و منطقیست. اما به نظر من بازی کردن و به بازی کشاندن یک همجنس، جدیتر از داشتن گرایش به همجنس است و تمایل را بیشتر نشان میدهد پس بنظرم استفاده از این لغت آنقدرها هم بد نیست، فرقش مثل فرق کون و باسن است. در عین حال من هم خوشحال میشوم اگر به من بگویند دگرجنسباز.
2. تنها ابزاری که با آن میشود در مورد کشوری غریب و دور، قضاوت کرد، غذای آن کشور است. لازم هم نیست همهی انواع غذاهای یک کشور را بخورید و بچشید، تنها چشیدن یک نمونه کافیست برای قضاوت کردن در مورد آن کشور، بماند که چشیدن طعم یک مکان و نتیجهی قضاوتش، یک امر کاملن نسبی بوده و هیچ مصداقی حتی برای برادرتان هم ندارد. اما با این حال به شما قدرت تصور میدهد و از وضعیت بینظری خارج میشوید. قضاوت شخصی داشته باشید تا بتوانید از خوردن لذت ببرید، خیلی محکم از بادمجان متنفر باشید و لب به آشی که نمیدانید از چه درست شده نزنید، در واقع آدم باید با دهان خود صادق باشد.
3. من از رستورانهای مکزیکی و همه آنهایی که غذای مکزیکی سرو میکنند متنفرم. چون رستوران چیپوتله خیابان کار و تجارت بغل شهر کتاب ونک، حالم را با ساندویچ مسخره اش بهم زد. تصور کنید برنج نیمپز و لوبیا لای ساندویچتان باشد. ساندویچ چیپوتلهی مرغ شامل نانپیچی ساندویچطور به ضخامت هفت سانت شامل مرغ و ژامبون است که با پنیر پیتزا به هم چسبیده اند، لوبیا و برنج و ذرت و یک سری اقلام مکزیکی دیگر هم دارد که داغشده و در پوششی از ورق آلومینیومی تحویلتان میشود. این غذا و اغلب غذاهای مکزیکی، مخلوطی از مواد اولیه نامرغوب و ارزان قیمت اند که با ادویه پرمزهشده اند. واقعیت این است که غذای مکزیکی با آن ادویه فراوانش دارد پنهان کاری میکند تا نامرغوبی و بدفرم بودنش را بپوشاند، درست برعکس غذاهای هندی که بجا و مناسب از ادویه استفاده میکنند. این ساندویچ هم پر ادویه و مطابق طعم رایج در مکزیک، تند است و البته ابدن خوشمزه نیست و حتی به یکبار امتحان کردن هم نمیارزد. تنها کاری که این ساندوچ میکند، دادن تصوری از حضور در مکزیک است که آن هم بعید میدانم صحیح باشد. در کنار این ساندویچ، برایتان نوعی بوریتو (اگر اشتباه نکنم) میآورند که شامل ظرفی حاوی تُرتیلا (فرآوردهای چیپسطور از ذرت) است که با پنیر پیتزا و ذرت داغ شده پوشیده شده و روی آن کاهو و خامه ترش به عنوان سس ریخته اند. رقت انگیز خواهد بود اگر بخشی از غذا به نرمی پنیر پیتزای آب شده باشد و بخشی دیگر خرده چیپسی سفت و دندانشکن (من از چیپس و پنیر هم متنفرم) و همه اینها اگر با کاهوی سرد و سسدار، همراه باشد، داستان را از این هم رقت انگیزتر میکند.
4. مقصر اصلی جامعه است با این تصاویر مسخره ای که به ما داده. بچهبازی از دل همین جامعه درآورده شده تا ما نتوانیم به همجنسگرا بگوئیم همجنسباز و دقیقن همینها بودند که تصویر ما یا حداقل من یکی را از مکزیک مخدوش کردند.
5. خیابان کار و تجارت احمقانهترین جای دنیا برای غذا خوردن است. دو موردش را تجربه کرده و چشیده ام کما اینکه رستورانی که روبروی یک مرکز خرید شیک و پرمشتری احداث شده باشد، ابدن اهمیتی به کیفیت و طعم نمیدهد. عموم رستورانهای خوب در جایی قرار دارند که هیچ علتی جز حضور آن رستوران، شما را به آن مکان نمیکشاند.
6. مکزیک، کیک مکزیکی هم دارد البته.
اما تا جایی که من متوجه شدهام، بوریتو نباید پنیر پیتزا داشته باشه
ReplyDeleteداشت، شایدم اسمش بوریتو نبود، مطمئن نیستم شایدم اسمش ماچوچانو بود
Deleteمکزیکی رستوارن تماشای مرکز خرید میلاد نور رو هم امتحان کنید، بشقاب میکس مکزیکیش رو سفارش بدید، شاید نظرتون عوض شد. :)
ReplyDeleteشما اگر خودتون همجنسگرا نیستید، بهتر هست به نظر همجنسگراها احترام بگذارید، و از واژه کریه همجنسباز استفاده نکنید. ضمنا، این مطلبی که نوشتید هیچ ربطی به همجنسگراها ندارد، انگار فقط میخواستید شکایت کنید. شکایت کردن خیلی هم خوب هست، فقط به افرادی که از هیچ احترامی یا حق و حقوقی در جامعه ایرانی برخوردار نیستند بیشتر از اینی که بشون توهین میشه، توهین نکنید لطفا.
ReplyDelete