Friday, May 9, 2014

+

چه کسی؛ خواباندن کلام در محل مناسب، در آغوش مناسب بسیار مهمتر از جنس و حال کلام است. حرف و کلام اگر رو به مخاطب نباشند، اگر مخاطبش را نشانه نرفته باشند، هرچقدر هم صیقل‌خورده و عمیق باشند، بر باد می‌روند. درست مثل اینکه با عده ای از رفقا شمال رفته باشی، در یک غروب بهاری با حال خوش مستی، ایستاده بر بلندای تپه‌ای رو به جنگلهایی در دوردست، کسی نباشد که جایش بیش از همه آنهایی که جایشان خالی‌ست، خالی باشد.

چطور؛ ریاست محترم یک شرکت بزرگ دولتی به سفارش منشی جدید دفترش که خانمی بسیار جذاب بوده، چای سبز را جایگزین چای سیاه کرده و به تمام کارکنان شرکت به زور چای سبز می‌نوشانده. چند وقت بعد، در پایان یک روز اداری، رئیس اداره با مردی که دوست یا همسر منشی بوده روبرو می‌شود. چند وقت بعد هم منشی اخراج شده و تمام کارمندان دوباره به خوردن چای سیاه روی می‌آورند در حالی که همه از خواص و فواید چای سبز حرف می‌زده‌اند. من قبل از استعفا دادن، کارمند یک شرکت کوچک خصوصی بودم و منشی شرکتمان یک مرد مجرد بود. هیچوقت با زنی که عاشقش شده بودم حتی یک فنجان چای هم نخوردم ولی بارها مردانی که به آن زن مربوط می‌شدند، با من درگیر شدند. یکی از فواید شغل دولتی اینست که تا آخر عمر از این جیب به آن جیب شده و هیچ زنی باعث اتفاق مهمی در زندگی‌ت نخواهد شد.

چرا؛ در دو عکس به فاصله بیست دقیقه از هم که از گودبای پارتی دوستی مشترک بود، دقت کردم و دیدم انگشتری حلقه‌طور به انگشت ازدواجش فروکرده، در حالی که بیست دقیقه پیش انگشتش خالی بود. چند سال بعد زنی دیگر، در جایی دیگر بنا بسته به شرایط، حلقه ازدواجش را موقتن کنار گذاشته بود. مورد بعد اینکه، زنی که دوستم می‌داشت، چند وقت قبل از ازدواجش با مردی که همیشه دنبالش بود، با نفرت بهم گفت میخوام سیگار رو با سیگار روشن کنم. یه هفته بعد پیکنیک رفته و یک ماه بعد رسمن نامزد شدند. زنان زندگی‌م، هربار خیلی زودتر و ساده‌تر از آنکه بنظر می‌آمده ازدواج کرده و طلاق گرفته بودند. موارد متعدد دیگری هم وجود دارد که گفتنی نیست.

چی؛ یک سبد کوچک ماهی کیلکای پاک کرده و شسته در یخچال هست که خیلی بیشتر از نوشتن بندهای بالا ذهنم را مشغول خودش کرده. دارم به ادویه‌ها و سبزیجاتی که برای مزه‌دار کردنش باید استفاده کنم فکر می‌کنم. به دورچینی که باید برای خوردنش چید فکر می‌کنم، به اینکه آیا طعمی که رب انار به آن خواهد داد در کنار جعفری و پیاز ساطوری بهتر است یا سرخ کردنش در سیر و گوجه فراوان به همراه کلم خردشده با پوره سیب‌زمینی. بله، رسد آدمی به جایی که خسته و خاموش و تنها به دنبال لذتی کاملن شخصی می‌رود و شریک نمی‌خواهد. شمالش را تنهایی می‌رود، به کسی هم نه می‌گوید نه از جزئیاتش می‌نویسد.

No comments:

Post a Comment