Wednesday, May 6, 2015

چشمان همیشه گشنه - 98






همیشه بخشی از تاریخ در اثر بولد شدن اتفاقات و حوادث همزمان به دست فراموشی سپرده می‌شود. همانطور که همه می‌دانیم در جریان جنگ دوم جهانی، نسل‌کشی یهودیان اروپا بدست آدولف هیتلر رهبر آلمان نازی در ابعاد بسیار وسیع اتفاق افتاد اما در این میان فرقه دیگری نیز اسیر دشمنی هیتلر شدند که حتی آلمانی و از نژاد آریایی بودند. در میان اجساد بجا مانده در آشویتس، زنان و مردانی با بازوبندهای سبز پیدا شدند که در اثر استنشاق گاز نمرده بودند بلکه کالبدشکافی‌ها علت مرگشان را سوختگی شدید دهان و مجاری گوارشی نشان می‌داد.
پیشوای آلمان بر خلاف شایعه گیاهخوار بودنش، خشن‌ترین گوشتخوار تاریخ و بزرگترین دشمن گیاهخواری بود. در دهه چهل میلادی گیاهخواری تفکری و تازه بدوران رسیده بود که پیش از رایش سوم، پیروانش کم کم نفوذ سیاسی پیدا کردند و با آمدن هیتلر بر سر کار و مخالفت او با این تفکر، بالاجبار هسته فعالیتشان را به فرانسه، مهد آزادی بردند. هیتلر گوشت دوست داشت و ازینرو انتقام سختی از این فرقه گرفت که متاسفانه لابلای صفحات تاریخ و پشت واقعه هلوکاست پنهان شده. در آشویتس گیاهخواران را مجبور به خوردن غذایی سیاه از گوشت بدن یهودیان که در قیر داغ پخته بود می‌کردند. اغلب با خوردن قاشق اول می‌سوختند و از شدت خونریزی و فریاد از بین می‌رفتند.
سالها بعد از سقوط آلمان نازی و تشکیل کشور اسراییل، گیاهخواران نیز که به دنبال مظلوم‌نمایی و تشکیل حکومت بودند، توانستند با اشاعه تفکراتشان در اقصی نقاط جهان طرفدارانی جمع کنند و فعالیتهای مخفی و کثیفشان را زیر پوست حمایت از حیوانات و محیط‌زیست پیش ببرند. همین حزب سبز آلمان مثلن که اساسن بزرگترین لـژ گیاهخواری در جهان است، توسط بازماندگان آن نسل‌کشی بنا نهاده شد. در دهه سی گروهی از وابستگان لژ گیاهخواری در آلمان، به امید رشد و تکثیر به ایران  نیز آمدند اما وقتی با خورش فسنجان ایرانی مواجه شدند و شباهتش را به غذای شکنجه‌گر آشویتس دیدند، از ایران رفتند و بدین ترتیب هیچوقت پایگاه قدرتمندی در ایران پیدا نکردند. استاد اعظم لـژ بزرگ گیاهخواری در برلین، بعدها اعتراف کرد که تا وقتی فسنجان در سفره آنهاست، جای ما در ایران نخواهد بود.

پ.ن. به روغن شفاف مغز گردو در پیرامون خورش دقت کنید.

No comments:

Post a Comment