Wednesday, January 21, 2015

چشمان همیشه گشنه - 76





هیچی کباب بازار نمیشه، حتی کباب دربار. این حرف را مرحوم علی حاتمی بدرستی از دهان شاه مملکت جاری کرد و میخ حقیقتی بزرگ را محکم در جای مناسب کوبید. این حقیقت که بازار کاری با غذاها می‌کند که هیچ خانه ای نمی‌تواند بکند، حتی کاخ شاه. این موضوع یک علت منطقی، یک علت احساسی و یک علت جادویی دارد.
دلیل منطقی؛ بازار کباب و سایر خوردنی‌هایش را بنابر دلایل اقتصادی و منفعت بیشتر، چربتر و ناخالص‌تر از خانه درست می‌کند. چربی و ناخالصی بیشتر، مزه بهتر.
دلیل احساسی؛ خوردن غذا در بازار، جایی غیر از مکان همیشگی، باعث می‌شود مراحل پنج‌گانه لذت دهانی کامل طی شود. فرد پیش از ورود به غذاخوری دچار ولع گردیده است و بعد از ورود به چالش انتخاب دچار می‌گردد. سپس نوبت انتظاری سخت و طولانی‌ست. انتظار که به سر می‌رسد، اشتهای تحریک شده‌ را با مزه‌خواری کمی آرام کرده و سپس در مرحله آخر، لقمه اول را به دهان گذاشته و به لذت نهایی می‌رسد. این مراحل در هر خانه‌ای بنوعی ناقص یا ادغام‌شده و جابجا طی می‌شود که از لذت نهایی می‌کاهد.
دلیل جادویی هم اشاره به این دارد که طبخ‌شدنی‌ها اگر در حجم بالا و تعداد بیشتر آماده شوند، لاجرم خوشمزه‌ترند. مصالح غذایی با یکدیگر هم‌مزگی بیشتری کرده و عصاره وجودی مرغوبی برای حفظ و تکثیر طعمشان فراهم می‌کنند. همین باقالی مثلن، هرچقدر هم در خانه با کیفیت بیشتر و جوانه‌های درشت‌تر پخته شود و با گلپر و سرکه هم مزه‌دار شود، باز هم مزه باقالی گاری‌های دوره‌گرد را ندارد که ساعتها روی سینی داغ به همه چیز آلوده گشته و گهگاه با آن آب سیاه کثیف دوباره مزه‌دار شده است.

No comments:

Post a Comment