یه بعدازظهر سرد و غمنگیز زمستانی وسطهفته را تصور کنید که تنها و بیکار در منزل نشستهاید. انتخاب با شماست که ساعات باقیمانده تا قبل خواب را به تنهایی گذرانده یا زنگ بزنید به چند تنهامانده دیگر و دور هم جمع شوید. لبی تر کنید، چیزی بخورید و گپی بزنید و از معاشرت یکدیگر لذت ببرید. در مقیاس داخلیتر اگر برای شام فقط کنسرو ماهی داشتید، لطفن سری به کابینت و یخچال بزنید. تهمانده پاستای پیچلوله را خشک خشک در روغن سرخ کنید و تا مرز برشتگی پیش بروید. سرکههای ته شیشه ترشی فلفل را به آن اضافه کرده و پس از فروکش فوارههای جوشان، کم کم آب بریزید و چند تکه سیبزمینی کوچک از پیش پخته را هم به پاستا اضافه کنید. از آن طرف سیر و پیاز را در روغن کنسرو سرخ کنید و چیزهای سبزی مثل کرفس و فلفل دلمه از ته یخچال پیدا کرده و به آن اضافه کنید. با فلفل سیاه معطرش کنید و ملات سبز ماهی را بر روی کفسازی پاستای سرخشده و سیبزمینی گذاشته و جشن بگیرید.
در تنهاییهای زودگذرمان نیمرو میخوریم اما خوردن کنسرو ماهی خالی مربوط به غصه و اندوه عمیق است و آنرا غمنگیزتر میکند. نخوریم یا اگر میخوریم، نجوشیده بخوریم تا شانسمان را برای مرگ با بوتولونیوم امتحان کرده باشیم. رولت روسی بازی کردن با کنسرو ماهی، هرشب.
No comments:
Post a Comment