وقتی از خوردن یک ساندویچ خوب تعریف میکنیم عمومن اشارهای به کیفیت نانش نمیکنیم، نان در ساندویچ تنها بستریست که سایر مختلفات روی آن قرار میگیرند و مسولیت چندانی در هویت ساندویچ ندارد. همینطور در مورد سوخاریهای مختلف هم باید گفت که آن حجم سوخاری، هرچه که باشد هویتش مستقل از مخلتفات و دورچین ارائه شده است. همچنین خمیر پاستا به هر فرمی که باشد محتوای ثابتی دارد و بسادگی از مایه پاستا قابل تفکیک است، مثلن مایه آلفردو را میشود با کنار گذاشتن قواعد آشپزی ایتالیایی با فتوچینی، پنه، اسپاگتی یا هر برش متفاوتی از خمیر پاستا خورد و دم برنیاورد.
در این میان، پیتزا از سایر همقطاران خیابانی و خانگی خود، یک سر و گردن به چیدمان و ترکیب وابستهتر است. در واقع این تنها ترکیببندی درست عناصر ساده و ابتدایی آن یعنی نان، گوجه، پنیر و ایکس است که به پیتزا مقدار میدهد و طعم و مزه آن تنها تابعی از عنصر ایکس خواهد بود.
ما وقتی از کیفیت پیتزای خوب حرف میزنیم، اشارهای به نان نازک تافتونی آن نمیکنیم و فرض میکنیم مخاطب از زیرسازی سُس گوجه و سیر آگاه است و مزه پنیر پیتزا را میداند. ما تنها به تعریف از عنصر ایکس پیتزا که خودش ترکیبی جداگانه از سبزیجات و گوشتیجات است بسنده میکنیم و انتظار داریم تصور ذهنی مخاطب از فرم و شکل پیتزای مورد نظر، دقیق و با جزییات شکل بگیرد.
شرکت معظم سهنان محصولی ساده به نام تافتون دارد که از نان پیتو ضخیمتر و برای ساخت پیتزا بسیار مناسب است، فصل سیر و گوجه تازه هم هست و انتظار میرود سسی قرمز و پُرمزه برای کفسازی بسادگی محیا شود. از آنطرف پنیر طعمداری مثل چدار یا موارد مشابه اگر نبود، پنیر پیتزای موزارلاطور تو هر بقالی پیدا میشه، فقط میمونه عنصر ایکس که اینجا به دلخواه شده ترکیبی از یه مشت فلفل و قارچ و سوسیس. در واقع همه ادوات و لوازم برای معماری یک پیتزای خوب بسادگی مهیا میشود، فقط میماند حال و حوصلهش که البته اغلب دلیل موجهی برای تعلل است.