بساط املت و کشک بادمجون آتیشی در حیاط عشرت آباد به سادگی برپا میشود و زمستان و سرما هم مزاحمتی با عیش ساختن و خوردن غذاهای دودی ندارد. دود مثل سایر طعمهای پنجگانه، یک طعم منحصر بفرد نیست بلکه یک هویت است. بطوری که دودی کردن غذاها، تفاوت چندانی در کیفیت و مزه ایجاد نمیکند اما هویتی به غذا تحمیل میکند که یادآور ابتداییترین روش پخت، استفاده از آتش هیزم بوده و تجربه بدویترین لذت حاصل از خوردن یک پختنی را برایمان بازآفرینی میکند. لذتی که پس از استفاده بشر از آتش در طبخ غذا، برای اولین بار احساس شد و در طی عصرهای متمادی، ژنتیکلی در ما نهادینه گردید.
گرجههای خردشده با پیاز تفت میخورند و سیر مفصلی به آن اضافه میشود و تا پختن گرجهها و درست قبل خشک شدن ملات، روی آتش میمانند، سپس تخممرغ و ادویه هم به آن اضافه میشود. اندکی بعد املتی آتیشی خواهیم داشت که طعم دود هیزم میدهد و بوی سیرگوجهش گشنهکش خواهد بود. نان و سبزی و بشقاب هم در همان حیاط مهیاست.
از آن طرف کمی قبل از ساخت املت، بادمجونها با پوست روی ذغال کبابی شده و پس از کندن پوست، خرد میشوند و به سیرداغ پیازداغی که از قبل با روغن فراوان روی آتش آماده شده، اضافه میگردند. زردچوبه و کشک و ادویه هم در انتها، تکمیل کننده کشک بادمجان آتیشی مرغوبی خواهد بود که طعم دودی غالبش را شاید از شدت بوی دود موجود در محل، بدرستی درک نکنید اما باقیمانده آن برای ناهار فردا، آنقدر هویتی دودآلود دارد که انگار یه جنگل درخت وسط قابلمه کشک بادمجون آتش گرفته و سوخته. این غذا را چرب و داغ لقمه بگیرید و مراقب نشت روغن از میان هر لقمه آن باشید.
دو رقم غذا آماده شده است، کشک بادمجان و املت برای آنهایی که بادمجان نمیخورند، بادمجانی که مرز رایجی در دستهبندی آدمها به دو گروه بدغذاها و خوشغذاهاست، خوشغذایانی که هر چیز خوردنی را در دهان کرده و تبدیل به کالری مینمایند. بدغذاها اما با برخی طعمها مشکل شخصی دارند اما از این جهت که در مزهها دقت میکنند و طعمها برایشان علیالسویه نیستند، قابل تقدیرند. اینها با همان ذائقه سختشان، باعث پیشرفت و گسترش آشپزی شدهاند، پس حق دارند اگر با بادمجون و مشتقات آن مشکل دارند، املت داشته باشند.
پ.ن. از کودکان بدغذای خود حمایت کنید.